ئهکرهم حهسهنزاده(سهریاس)
تارهای تنیده را جدی بگیرید عنکبوتها بیدارند!!!
به قلم : اکرم حسن زاده (سریاس)
انگار برقلبم خنجری وبرلبم خنده نشسته است !!!
امروزکه برکوچه های شهرم گذشتم به حال خود و دیارم گریستم ..
گریه ای تلخ و دردناک ، دردناک تر از ضجه های یک محتضر
جوانان(سرمایه های جامعه مان) را دیدم که زیر تندباد اعتیاد بسان درختی خشکیده شاخه رنجوردستان بی رمقشان را همانند تشنه ای دربرهوت بسویمان دراز نموده وچون غریقی چشمان بی فروغ وملتمسشان هنوز به انتظارمعجزه ای برای نجات…
افسوس که این آرزو افسانه ای است و هرروز این نقمت بر فضای شهرم فزون تر…
چرا بایدکوهها ودشتهای به ناز آزادی پرورده ی این دیار اهورایی شاهد استیلای اهریمنی بس ترسناک و درنده باشد؟
چرا باید جوانان ما سرتسلیم و تعظیم را برای بتی پایین آورند که سوداگر شرفشان است ؟!
و در این سرزمین بکر، برصدارت یغماگران فرهنگ معاونت و بر وزارت سوداگران مرگ معاضدت بنمایند ؟!
مگراینان سرمایه های این سرزمین نیستند مگراین جوانان گلبولهای سفید تن وطنمان نیستند پس کجایندکه ویروس وابستگی ازهرطرف سلامتی مان را به کام مرگ فرستاده است
جوانان ما بازیچه ای شدند در دستان هوس آلود زمان
ای دیار عزیزم قفلی به درازای اعصار و به سختی دل متخاصمان فرهنگ بردل و زبان و دستم زده شده دیگر امان فکر وزبان ذکر وتوان نشر هم از من گرفته شده است
یارای پنداری ، گفتاری و نوشتاری نیست…
چراکه اهریمن پیر ، اهورای جوان هورامان را به بند کشیده ، سرمایه هایش را به تاراج برده وبه جای غیرت در رگهای جامعه خون بردگی را تزریق نموده است
اهریمنی دژخیم تر از چنگیزوآتیلا و نرون و…و…
که شادی خود را در غم ما می بیند و پیروزیش ترجمان شکست ما
ننگین مرگ، از هرطرف به ریش ما می خنددوما سرخوش جام پراز خالی آرزوهایمان هستیم..!!
دستان مخوف خریف گلوی بی رمق گلهای نحیف آمالمان را می فشاردوما بی خیال نظاره گرومرثیه سرای این تراژدی بس غمگین و بی تکرارو پردرد هستیم..
دیارمان بسان خانه ی بی در، باغ بی بهار و زیارتگاه بی زوار شده است…!!
زبانه های آتش خشم خشخاشیان داردسرزمینمان را طعمه دهان دریده وسیری ناپذیرخود می کند وما هیزم بیارمعرکه ایم..!!
دریغ از بیداری…دریغ از هوشیاری..!!
آهای ای کسانیکه لاف اسلام وجامعه گرایی و حب وطن وآزادی را می زنید یک دم بنگرید وبیدار شوید… حداقل گلیم خودرا ازآب بیرون بکشید، آب دارد ازسرتان هم می گذرد…
آب نه منجلاب تا نزدیک گلوی ما آمده است اما هنوزهم درخواب که چه عرض کنم درهپروت اعتمادبه نفس کاذب خودهستیم
ای کسانی که شعار روانشناسی و آسیب شناسی اجتماعی ودرمان درد اجتماع را می زنید دمی به خود بیاییدآیا تاکنون کوتاه نیامده اید وخودرا به خواب نزده اید؟
بیا واز خودت،ازبچه هایت واز خانواده ات شروع کن، تا بجنبی دیراست وبچه های توهم در این آتش خواهند سوخت
آیا همین جوانان بیکارونوجوانان بی برنامه وکودکان ول ، طعمه های آینده این حریق نیستند؟
آیاهمین ها بچه ها، بچه های ی من وتو وما نیستند؟
بچه هایمان را دریابیم…
که خفاشان هرلحظه درکمین پروانه ها هستند
تارهای تنیده را جدی بگیرید
عنکبوتها بیدارند
دمی فکرکنیدوبی خیال نیاسایید که هرچه درد ما ست از آسایش وآساییدن ماست!!
آسودن، تنیدگی بردگی برتن جامعه است
بر این دردنامه من هم چیزی ندارم بجزاینکه:
نشری نمایم تا حشری شود برعلیه اهریمن اعتیاد …
اکرم حسن زاده (سریاس)- پاوه ۷ خرداد۹۴
پرچم های سیاه برفرازبام های سفید
اکرم حسن زاده(سریاس)
این روزها نظاره گرژنوساید کردها می باشیم....
کوبانی شهرکردهای غیرتمند شمال سوریه درتب وتاب جنگی نابرابردست وپا می زند
ودرکشوری دیگرشنگال وکرکوک وهولیرهم درگیرهمان جنگ مشابه
جوامع بین المللی همگی با چشمانی بازوغیرتی به اندازه یک جو نظاره گراین جنایت واین ژنوساید به تمام معناهستند
دریغ برای یک جوغیرت..!!
ترکیه داردامپراطورعثمانی را باپرچمهای سیاه احیاءمی کندواین پرچمداران سیاه دردوکشورسوریه وعراق بانام اسلام چه بیدادی راکه راه نه انداخته اندوانگارفقط نسل کردها هستند که بایدموردتهاجم،تجاوزودرکل مورد نسل کشی قراربگیرند. واین مصداق ضرب المثلی است که گفته اند: بایک تیردونشان زده اند: تجدیدامپراطوری و نسل کشی کردها ....
آیاکردهاهم، نسل انسانی نیستند که خداوندآنرا اشرف مخلوقات خوانده است؟
باچشمانی بازبنگرید،خودتان را جای آنها بگذارید......براستی که جای بسی تاسف است.
ژنوسایدازاین فراترکه سردارقادسیه با نام اسلام وتسنن باعمل ننگین خودوجنایت بزرگ انفال 3000روستای کردنشین رانابودوبیش از 182000 کردراقتل عام کرد.
ویا پرپرشدن 5000هزارانسان بی دفاع را درزیرباران شیمیایی ؟آیااین نسل کشی درکجای دین ما تعریف شده ودین مبین اسلام کدام گوشه بدان اشاره نموده است که ما ازآن بی خبریم؟
واکنون نوادگانش هم زیرپرچم اسلام دارند به اصل دین واسلام استهزاءوبه همه جوامع متمدن می خندند...
نژادکردها که از حضرت ابراهیم خلیل تاکنون به یکتاپرستی مشهوربوده اند وهمیشه ودرهمه زمانها علیه بتها قیام کرده اند،چه شده الان در زیرپرچمهای سیاه بعنوان کافرومشرک وغیره نام گرفته اند؟ جای بسی تامل دارد !!
آری پرچمهای سیاه اکنون برفرازبام های سفیدسایه افکنده
سایه ای که شکوفه های امیدرا دردل گلستان خشکانده
نورهم درزیرپرچمها خوابیده
انگاربیدارشدنی نیست
نفسها برلب خشکیده
تنها ازناتوانی تنیده
چشمها بی سو، رمق ها بی نا، دلهاگرفته
و (سرهادرگریبان)
ازهرسوآتش زبانه می کشد
آتش خشم وآتش شهوت
سوزانده سوی چشمهارا
چراکه تاتصرف مرزخاکی و
مرز تن های برهنه قدمی نیست
چراکه زنان کوبانی
اندکی تا کنیزی هستند
بردرخلافت سیاه
خلافت خلاف
وما باچشمانی باز وروحی آرام
نظاره گر اهتزاز هزاران پرچم سیاه
برفراز بام های سفید هستیم.
اکرم حسن زاده(سریاس)
(ڕووبار)
ئهكرهم حهسهنزاده(سهرياس)
ڕووبارێك هات
تابهبهرزي بسهلمێنێ
له باوه شی نزمی ڕۆيين
زۆر بهرزتره !
ههتا وستان لهسهر بهرزی
هات تاوستان بشڵهقێنێ
دهستی چياوماسی وگوێ ئاو
لهدهست يهك نێ
هات تا ئهوين
به گويی چيا بچرپێنێ
ماچ لهدوای ماچ
تێری بكا گوێ ئاوهكهی
تامهزرۆیی
به ڕۆيشتن وستان بكوژێت
بێدهنگيهكان شهپۆل شهپۆل بخنكێنێ
فێرگهدانێ
فێرگهيهكی
خۆبهخت كردن
له پێناوی داروبهردا
ههناسهدان
تاكوومردن
هات تا ماسيهسورهی بچووك ببا بهرهو ناخی زهريا
ئيقيانووسی شيشهكانيش بخنكێنێ !!
دهستی ههرچی ئاوی خوايه
لهدهست يهك نێ
ئهكرهم حهسهنزاده(سهرياس)
رمضان بهار سرسبزي است كه شبهاي قدر آن همچون زلال چشمههاي معرفت در متن آن ميجوشد.رمضان،بهار قرآن است.بهاري كه طراوت بخش دلها وجواني قلبهاست وپيري درپي نخواهدداشت.بهاري كه گلزارسراسر خوش عطر آن سورههاي قرآنند.وعندليبان اين گلزارعاشقان مست و مدهوشند كه برشاخسارايمان عاشقانه، با صوت جلي، آيههاي عشق او را سر ميدهند.
ئه کره م حه سه ن زاده(سه ریاس)
كۆڵان كولانەي خەمان ودەرده روخساري شارم سيسياوەو زەرده
خەفەت دەبارێ له ئاسۆي شارم مردن ناگەيەت بەپێەي ئازارم
دەردو ئازارم لەدڵ بووگه كەيل كۆڵاني شارم هەر بووگه بەوەيل
هەناسەي شارو هەنيسكي كووچه پەت له مل بوون مووچه وه مووچه
لەسەر (درێژەی بابەت) کلیک بکەن
گەر کەمەکتەب مەیکەده وتۆ بادەگێڕ
من ئەنووسم ئیشتیای مەی خانەمه
ئه کرەم حەسەنزاده (سەریاس)
سفره شیطان:
شعر: اكرم حسن زاده (سرياس)
دردهـاورنجـهـايم،در نهـان اعتـياد
ناتواني فقروتنگي ، ارمغان اعتياد
روزهارفت و شبانی بي سحرداريم پیش
نوجوانان راببينيدچون گل پرپر شده
اين عصارخون اعصار،هوشيارهرزمان
اي جوانان پايه هاي دوستي رابنگريد
تاشقايق هست بايدزندگي راطي نمود
گرشقايق بينواشد،پروريمش ما به دل
مازنو(سرياس)سازيم اجتماعي چون بهشت